سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گمشده مؤمن است . [امام علی علیه السلام]

روزگار غریب

Powerd by: Parsiblog ® team.
امان از دست ما انسان ها!!!!(پنج شنبه 87 مرداد 10 ساعت 2:57 صبح )

امان از دست ما انسان ها!!!!

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند. در حال مستاصل شد. از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت. گفت: ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم. قدری پایین تر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟ آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم. وقتی کمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد. وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یک غلطی کردیم غلط زیادی که جریمه ندارد

 

 

 

                                                       


» رضا
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
نامه
السلام علیک یاابوالفضل العباس(ع)
وصیت نامه سرخ اباعبدالله الحسین(ع)
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 14  بازدید
بازدیدهای دیروز: 8  بازدید
مجموع بازدیدها: 27435  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» آرشیو یادداشت ها «
» پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «

» اشتراک در خبرنامه «