حرفی ازآن هزاران
(هم جوک.هم کاریکلماتور وهم جملات عاشقانه)
به ترکه می گن با شرمندگی جمله بساز. میگه : ????
**********
غضنفر در خونه رو باز می کنه می بینه یه مرده سریع می دوه بیرون . خلاصه دنبالش میکنه . مرده بدو رشتیه بدو . بالاخره سرکوچه گیرش میاره . یقه شو میگیره میگه : مرتیکه اومدی عشق و حالتو کردی .... دمپایی رو کجا می بری
************
ترکه با ماشینش یه دختر سوار می کنه مامورا جلوشو می گیرن می گن:خواهرم شما پیاده شو .... ترکه با تعجب می گه :خواهر شماست؟!؟! وضعش خرابه ها...!
************
ترکه چاق بوده میخواسته ماشین پژو 206 بخره. میره پشت فرمان بشینه ماشین رو امتحان کنه، میبینه جا نمیشه، میاد پایین به یارو فروشنده میگه: این ماشین که یک کمی تنگه، یک شماره بزرگتر، پژو 207 ندارین؟
*************
پدری برای سرگرم کردن فرزندش نقشه جهان را چند قسمت کرد و به او داد تا مانند پازل درستش کند. پسر خیلی زود این کار را تمام کرد. پدر که میدانست فرزند با نقشه دنیا آشنایی نداشته تعجب کرد و پرسید: ...چه طور به این سرعت توانستی تکمیلش کنی ؟؟؟ پسر جواب داد: پشت نقشه عکس یه آدم بود ، آدم را ساختم جهان خود به خود درست شد
**************
برگ های خاطره ها به آرامی میریزن و من بلندشون میکنم و اونها رو گرد هم میارم چون امروز، فردا و تا وقتی که زندگی من ادامه داره بخاطر داشتن شخصی مثل تو خوشحال خواهم **************
کوتاه ترین کلمه" دنیاست" شیرین ترین کلمه ی دنیا عشقه (LOVE) و عزیز ترین شخص در دنیا تو هستی(you) واسه همینه که دوست دارم(I love you)
***************
قطعهای از شاهکار ادبی یک ترک : شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید، پیرمردی جوان، یکه و تنها با خانوادهاش در سکوت گوشخراش خیابان قدمزنان ایستاده بود