پاییز فصل رویاهای شیرین واوقات خیال انگیز.غروبهای دلگیربرکنارساحل تنهایی.صفای خش خش شکستن برگ درختان زیرپای عابران که روزگاری بربلندای سرشان خودنمایی میکردند.فصل هزاررنگ باهمه ی زیباییها ورق خورد وصفحه ای سفیدوبی خط باصفای ریزش برف وبارانش که نامش رازمستان نهاده اندسرمایی جانسوزکه پیرمردان وپیرزنان را وادار به کز کردن درکنج خانه ها می نماید برمامستولی گشت ونمایان شد.باامیدبه اینکه خانه ها گرم خانه ی دلها گرمترتاسرما برما غالب نشود وسرانجام روسیاهی به ذغال ماند وبس..................